خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی
خواجوی کرمانی

شمع ما مامول هر پروانه از خواجوی کرمانی غزل 207

غزل 207 ام از 1143 غزلیات

شمع ما مامول هر پروانه نیست

1 شمع ما مامول هر پروانه نیست گنج ما محصول هر ویرانه نیست

2 کی شود در کوی معنی آشنا هر که او از آشنا بیگانه نیست

3 ترک دام و دانه کن زیرا که مرغ هیچ دامی در رهش جز دانه نیست

4 در حقیقت نیست در پیمان درست هر که او با ساغر و پیمانه نیست

5 پند عاقل کی کند دیوانه گوش زانکه عاقل نیست کو دیوانه نیست

6 نیست جانش محرم اسرار عشق هر کرا در جان غم جانانه نیست

7 گر چه ناید موئی از زلفش بدست کیست کش موئی از و در شانه نیست

8 گفتمش افسانه گشتم در غمت گفت این دم موسم افسانه نیست

9 گفتمش بتخانه ما را مسجدست گفت کاینجا مسجد و بتخانه نیست

10 گفتمش بوسی بده گفتا خموش کاین سخنها هیچ درویشانه نیست

11 گفتمش شکرانه را جان می‌دهم گفت خواجو حاجت شکرانه نیست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر شمع ما مامول هر پروانه نیست

شاعر شعر شمع ما مامول هر پروانه نیست چه کسی است ؟

شاعر شعر شمع ما مامول هر پروانه نیست خواجوی کرمانی می باشد.

شعر شمع ما مامول هر پروانه نیست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر شمع ما مامول هر پروانه نیست چیست ؟

قالب شعر شمع ما مامول هر پروانه نیست غزل است

مضمون اصلی شعر شمع ما مامول هر پروانه نیست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر