کالبد ما ز از جلال الدین محمد مولوی غزل 472

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

کالبد ما ز خواب کاهل و مشغول خاست

1 کالبد ما ز خواب کاهل و مشغول خاست آنک به رقص آورد کاهل ما را کجاست

2 آنک به رقص آورد پرده دل بردرد این همه بویش کند دیدن او خود جداست

3 جنبش خلقان ز عشق از ازل رقص هوا از فلک رقص درخت از هواست

4 دل چو شد از عشق گرم رفت ز دل ترس و شرم شد نفسش آتشین عشق یکی اژدهاست

5 ساقی جان در قدح دوش اگر درد ریخت دردی ساقی ما جمله صفا در صفاست

6 باده عشق ای غلام نیست حلال و حرام پر کن و پیش آر جام بنگر نوبت که راست

7 ای دل پاک تمام بر تو هزاران سلام جمله خوبان غلام جمله خوبی تو راست

8 سجده کنم پیش یار گوید دل هوش دار دادن جان در سجود جان همه سجده‌هاست

عکس نوشته
کامنت
comment