-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دیگرانرا عیش و شادی گر چه در صحرا بود عیش ما هر جا که یار آنجا بود آنجا بود
2 هر دلی کز مهر آن مه روی دارد ذرهئی در گداز آید چو موم ار فی المثل خارا بود
3 سنبلت زانرو ببالا سر فرود آورده است تا چو بالای تو دایم کار او بالا بود
4 هست در سالی شبی ایام را یلدا ولیک کس نشان ندهد که ماهی را دو شب یلدا بود
5 تنگ چشمانرا نیاید روی زیبا در نظر قیمت گوهر چه داند هر که نابینا بود
6 از نکورویان هر آنچ آید نکو باشد ولی یار زیبا بود
7 حال رنگ روی خواجو عرضه کردم بر طبیب ناردان فرمود از آن لب گفت کان صفرا بود