باز کن نغمه جانسوزی از شهریار گزیدهٔ غزلیات 13

باز کن نغمه جانسوزی از آن ساز امشب

1 باز کن نغمه جانسوزی از آن ساز امشب تا کنی عقده اشک از دل من باز امشب

2 ساز در دست تو سوز دل من می گوید من هم از دست تو دارم گله چون ساز امشب

3 مرغ دل در قفس سینه من می نالد بلبل ساز ترا دیده هم آواز امشب

4 زیر هر پرده ساز تو هزاران راز است بیم آنست که از پرده فتد راز امشب

5 گرد شمع رخت ای شوخ من سوخته جان پر چو پروانه کنم باز به پرواز امشب

6 گلبن نازی و در پای تو با دست نیاز می کنم دامن مقصود پر از ناز امشب

7 کرد شوق چمن وصل تو ای مایه ناز بلبل طبع مرا قافیه پرداز امشب

8 شهریار آمده با کوکبه گوهر اشک به گدائی تو ای شاهد طناز امشب

عکس نوشته
کامنت
comment