- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 باز آواز نی و فریاد درد انگیز عود بی دلان را در حریم کعبهٔ جان ره نمود
2 تا مقرّر شد که داغ عشق و سوز هجر چیست در میان چنگ و نی بسیار شد گفت و شنود
3 بود داغ عشق بر جان و نبود از جان اثر در ازل این بود ما را حاصل از بود و نبود
4 گر مرادت دولت باقی ست فانی شو ز خویش کاین حکایت بی عدم بودن نمی گیرد وجود
5 قبلهٔ رخسار تو چون پرده از رو بر گرفت دید ابروی تو را محراب و آمد در سجود
6 زلف تو سر حلقهٔ بازار سودا شد ولی جز زیان مسکین خیالی را از این سودا چه سود