ای برق محبت که ره من زده‌ای از اهلی شیرازی غزل 845

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

ای برق محبت که ره من زده‌ای باز

1 ای برق محبت که ره من زده‌ای باز آتش به من سوخته خرمن زده‌ای باز

2 زینگونه که بردی به در از خانه خویشم بر من رقم گوشه گلخن زده‌ای باز

3 ای جان من خانه خراب از چه جهت دست در دامن آن خانه‌برافکن زده‌ای باز

4 خواهی مگر ای اشک دگر خون مرا ریخت ورنه چه مرا دست به دامن زده‌ای باز

5 از طعن تو اهلی دل ما ریش از آن است کآزرده خاریم و تو سوزن زده‌ای باز

عکس نوشته
کامنت
comment