یکی از ایرانشان ابن ابی الخیر کوش‌نامه 21

ایرانشان ابن ابی الخیر

آثار ایرانشان ابن ابی الخیر

ایرانشان ابن ابی الخیر

یکی شاه بود اسطلیناس نام

1 یکی شاه بود اسطلیناس نام زگنج و زدانش رسیده به کام

2 به شهری که خوانی همی قسطنات یکی دیر پا کرده پیش فرات

3 از آن زرّ و گوهر که او برد کار بدان دیر، تا کس نداند شمار

4 ستونی دگر شاه فرمانروا برآورد سیصد گز اندر هوا

5 سرش چارسو همچو خوان از رخام در او ساخته گور آن نیکنام

6 نهاده در او اسطلیناس شاه بدان تا هوا دارد او را نگاه

7 طلسمی بکرده ز بالای گور ز زرّ گرامی ستام و ستور

8 یکی دست او را عنان است بهر دگر دست برداشته سوی شهر

9 بدان سام که مردم بخواند همی کس او را جز از شه نداند همی

10 هر آن کس که دیده ست و داند درست که گوینده زین بس درستی نجست

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر