- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یکی در نجوم اندکی دست داشت ولی از تکبر سری مست داشت
2 بر کوشیار آمد از راه دور دلی پر ارادت، سری پر غرور
3 خردمند از او دیده بردوختی یکی حرف در وی نیاموختی
4 چو بی بهره عزم سفر کرد باز بدو گفت دانای گردن فراز
5 تو خود را گمان بردهای پر خرد انائی که پر شد دگر چون برد؟
6 ز دعوی پری زان تهی میروی تهی آی تا پر معانی شوی
7 ز هستی در آفاق سعدی صفت تهی گرد و باز آی پر معرفت