یکی از خواجوی کرمانی سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو 100

خواجوی کرمانی

آثار خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

یکی نعره زد سام گرد آن زمان

1 یکی نعره زد سام گرد آن زمان که ای نامداران زابل‌ستان

2 بگیرید از این دیوزادان شوم که جائی ندارند در مرز و بوم

3 رسیدند آن لشکری پیش سام فرحناک و خندان و دل شادکام

4 بگفتند دیوان هزیمت شدند درین جنگ بی قدر و قیمت شدند

5 ولی قلوشت را بکردند بند ببردند دیوان ناهوشمند

6 چنین گفت سامش کزین نیست باک نگهدار بادش خداوند پاک

7 اگر دور گردون مرا دم دهد درین روی دریا گشادم دهد

8 به دست آرمش من به هر جا که هست به حکم خداوند بالا و پست

9 بباشید دور و تماشا کنید که تا من چه سازم به دیو پلید

10 روان دست کرد و دو شاخش گرفت بماندند گردان ازو در شگفت

11 برآورد خنجر روان از میان بزد بر سر و شان او را روان

12 بگفتا به در رو ازین بحر آب وگرنه به جانت فتد پیچ و تاب

13 بگفتا درین بحر آبت کشم همین دم به درد و عذابت کشم

عکس نوشته
کامنت
comment