شبی دیدم چو مه بر بام از امیرخسرو دهلوی غزل 106

امیرخسرو دهلوی

آثار امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شبی دیدم چو مه بر بام او را

1 شبی دیدم چو مه بر بام او را صراحی پیش و بر کف جام او را

2 دعا می کردم و می نامدش یاد ز مستی بهر من دشنام او را

3 نخواهد دل به خود دشنام ازان لب ز لعل او همین بس کام او را

4 به دل او را که عشقش خانه سازد کجا ماند دگر آرام او را

5 کسی کز عارض و زلف تو گوید همین بس ورد صبح و شام او را

6 دلم دارد هوای پای بوست ببین در سر خیال خام او را

7 چو برگشتی ز خسرو، کرد پامال جفای گردش ایام او را

عکس نوشته
کامنت
comment