یکی قطره باران ز ابری از سعدی شیرازی بوستان 2

سعدی شیرازی

آثار سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

یکی قطره باران ز ابری چکید

1 یکی قطره باران ز ابری چکید خجل شد چو پهنای دریا بدید

2 که جایی که دریاست من کیستم؟ گر او هست حقا که من نیستم

3 چو خود را به چشم حقارت بدید صدف در کنارش به جان پرورید

4 سپهرش به جایی رسانید کار که شد نامور لؤلؤ شاهوار

5 بلندی از آن یافت کاو پست شد در نیستی کوفت تا هست شد

6 تواضع کند هوشمند گزین نهد شاخ پر میوه سر بر زمین

عکس نوشته
کامنت
comment