- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یک نظر غافل نمیگردند از پاس حیات اهل دل را زآن نمیباشد بدنیا التفات
2 حاضر دم باش کاین نفس دغل بسیار کس برده است و تشنه بازد آورده از آب حیات
3 غم گواراتر بود آزادگان را از سرور آب تلخی بید را باشد به از آب نبات
4 گشته بر ما زهر آب زندگی از یاد مرگ لذتی شاید بریم از عمر خود بعد از وفات
5 حاصل آسایش کونین، هر سو خرمن است می ستاند هرکه از دست تهی دارد برات
6 زندگی بی عشق نبود در شمار زندگی ذکر نام دوست باشد سکه نقد حیات
7 گوهرافشانی زبان از کیسه دل میکند ریزش کلک سخن پرداز باشد از دوات
8 عشرت و عیش تهیدستان پس از مردن بود تا نشد بید از چمن بیرون، ندادنش نبات
9 کی بگلزار حقیقت میبرد مرغ دلت واعظ از دام علایق تا نمییابد نجات؟