- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بار دگر ذره وار رقص کنان آمدیم زان سوی گردون عشق چرخ زنان آمدیم
2 بر سر میدان عشق چونک یکی گو شدیم گه به کران تاختیم گه به میان آمدیم
3 عشق نیاز آورد گر تو چنانی رواست ما چو از آن سوتریم ما نه چنان آمدیم
4 خواجه مجلس تویی مجلسیان حاضرند آب چو آتش بیار ما نه بنان آمدیم
5 شکر که ناداشت وار از سبب زخم تو چون که به جان آمدیم زود به جان آمدیم
6 شمس حق این عشق تو تشنه خون من است تیغ و کفن در بغل بهر همان آمدیم
7 جز نمکت نشکند شورش تبریز را فخر زمین در غمت شور زمان آمدیم