- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دگر بار ای دل سنگین فتادی عنان در دست بد عهدی نهادی
2 ز در دم نیش ها دررک شکستی ز چشمم چشمه ها بر رخ گشادی
3 فرامش کرده آن کزعشق صدبار بمردی باز، و، وز مادر بزادی
4 ندارد مهله چندان از شب غم که گرید بر وداع روز شادی
5 در این مقصوره پنهان میکنی یار همان باری که صد بارش بدادی
6 نباشد عیب شاگردیت در شعر که در صنعت بغایت اوستادی
7 اثیر امروز در پا اوفتاده است تو ظالم در پی او چون فتادی