بر شکرت جمع از جلال الدین محمد مولوی غزل 503

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

بر شکرت جمع مگس‌ها چراست

1 بر شکرت جمع مگس‌ها چراست نکته لاحول مگسران کجاست

2 هر نظری بر رخ او راست نیست جز نظری کو ز ازل بود راست

3 اسب خسان را به رخی پی بزن عشوه ده ای شاه که این روی ماست

4 عشوه و عیاری و جور و دغل تو نکنی ور کنی از تو رواست

5 از تو اگر سنگ رسد گوهرست گر تو کنی جور به از صد وفاست

6 تیره نظر چونک ببیند دو نقش جامه درد نعره زند کاین صفاست

7 چونک هر اندیشه خیالی گزید مجلس عشاق خیالش جداست

8 کعبه چو از سنگ پرستان پرست روی به ما آر که قبله خداست

9 آنک از این قبله گدایی کند در نظرش سنجر و سلطان گداست

10 جز که به تبریز بر شمس دین روح نیاسود و نخفت و نخاست

عکس نوشته
کامنت
comment