- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 روی تو به پیش نظر آسایش جان است آزادگی جان من، ار هست، همان است
2 در شهر چو تو فتنه و مردم کش و بیداد من زیستن خلق ندانم که چسان است
3 کو دل شده ای کت نظری دیده و مرده جانش به عدم رفته و سویت نگران است
4 ترکی که دو ابروش نشسته ست به دلها قربانش هزار است اگر چش دو کمان است
5 کی بر چو تو خورشید رسم من که به خواری بر خاک در تو سر من نیز گران است
6 عشق است، ز بابل خرد افسونش، چه داند هر چند که بنیاد خرد از همدان است
7 گر خون جگر گریه کند عاشق شهوت آن دانش که حیضش ز ره دیده روان است