روی تو کافتاب را ماند از عطار نیشابوری غزل 293

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

روی تو کافتاب را ماند

1 روی تو کافتاب را ماند آسمان را به سر بگرداند

2 مرکب عشق تو چو برگذرد خاک در چشم عقل افشاند

3 هر که عکس لب تو می‌بیند دهنش پهن باز می‌ماند

4 زلف شبرنگ و روی گلگونت می‌کند هر جفا که بتواند

5 گاه شب‌رنگ زلفت آن تازد گاه گلگون عشقت این راند

6 عشقت آتش فکند در جانم این چنین آتشی که بنشاند

7 خط خونین که می‌نویسم من بر رخ چون زرم که برخواند

8 پای تا سر چو ابر اشک شود از غمم هر که حال من داند

9 اوفتادم ز پای دستم گیر آخر افتاده را که رنجاند

10 دلم از زلف پیچ بر پیچت یک سر موی سر نپیچاند

11 گر دلم بستدی و دم دادی آه من از تو داد بستاند

12 هر که درماندهٔ تو شد نرهد همچو عطار با تو درماند

عکس نوشته
کامنت
comment