در ره عاشقی به از شاه نعمت‌الله ولی غزل 1332

شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

در ره عاشقی به جان می رو

1 در ره عاشقی به جان می رو عاشقانه به جان روان می رو

2 راه عشاق را نهایت نیست جاودان همچو عاشقان می رو

3 بی نشان است راه اهل طریق بگذر از نام و بی نشان می رو

4 ذوق داری که جام می نوشی بر در خانهٔ مغان می رو

5 این و آن را به این و آن بگذار بی خیالات این و آن می رو

6 بی سر و پا رفیق یاران باش از مکان سوی لامکان می رو

7 در خرابات می رود سید با چنین همرهی چنین می رو

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر