-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بر اهل ترک، نکرده است غم جفا هرگز گزند خار ندیده است پشت پا هرگز
2 چو روی آیینه است آن جهان و، این یک پشت؛ ز پشت آینه، ای دل مجو صفا هرگز!
3 بزیر چرخ، مکن ریشه أمل محکم که دانه سبز نگردد در آسیا هرگز
4 تهی ز نان تهی گشته تا که سفره ما نخورده ایم طعامی باشتها هرگز
5 مرا ز فیض خموشی نموده بیگانه نگشتمی بسخن کاش آشنا هرگز
6 بدولتی چو رسی، بهر خلق باش، نه خود؛ بخویش سایه نمی افگند هما هرگز
7 ز بسکه غیر نگنجد میان این یاران ندیده ایم میان دو کس صفا هرگز
8 بنای خانه هستی است بر فنا واعظ منه تو پایه دل را برین بنا هرگز