- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در چمن دوش به گل بلبل دشوار پسند صفت قدّ تو می گفت به آواز بلند
2 تا نیِ قند به یاقوت لبت لافی زد دست ایّام جدا می کندش بند ز بند
3 هیچ شک نیست که آشفته دلان بسیارند در کمند تو، ولی چون من بیچاره کم اند
4 باز پیوست دل از سنگ ملامت چو شکست گرچه خود جام شکسته نپذیرد پیوند
5 گفته یی مانع دیدار نقاب است تو را این گناه از طرف توست به رو بیش مبند
6 آخر از صبر خیالی همه را روشن شد که شد از مهر جمالت به خیالی خرسند