- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بر سر کوی خرابات محبت کوئیست که مرا بر سر آن کوی نظر بر سوئیست
2 دهنش یکسر مویست و میانش یک موی وز میان تن من تا بمیانش موئیست
3 ابروی او که ز چشمم نرود پیوسته نه کمانیست که شایستهٔ هر بازوئیست
4 مرهمی از من مجروح مدارید دریغ که دلم خستهٔ پیکان کمان ابروئیست
5 گر من از خوی بد خویش نگردم چه عجب هر کسی را که در آفاق ببینی خوئیست
6 ز آتش دوزخم از بهر چه میترسانید دوزخ آنست که خالی ز بهشتی روئیست
7 نسخهٔ غالیه یا رایحهٔ گلزارست نکهت سنبل تر یا نفس گلبوئیست
8 هر که از زلف دراز تو نگوید سخنی دست کوته کن ازو زانکه پریشان گوئیست
9 اگر از کوی تو خواجو بملامت نرود مکنش هیچ ملامت که ملامت جوئیست