بر نقش شیرین کوهکن گریید از اهلی شیرازی غزل 1224

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار او

1 بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار او باشد کزین خون جگر رنگی برآرد کار او

2 مردن بسی اسان بود هرچند کز حرمان بود گر در مذاق جان بود شیرینی گفتار او

3 آنسرو ما چالاک شد عاشق کشی بی باک شد خواهد بسی سر خاک شد از جلوه رفتار او

4 بیروی آنگل پیرهن چندان بگریم در چمن کاخر دمد از اشک من گل بر سر دیوار او

5 بازار او گر بنگری صدماه دارد مشتری گم شد چو یوسف صد پری از گرمی بازار او

6 بی سرو قد نورسی گلشن بود خار و خسی جنت نمیخواهد کسی بی نعمت دیدار او

7 از ابر چشم خونفشان اهلی نماند تشنه جان ضایع نگردد در جهان حال دل افکار او

عکس نوشته
کامنت
comment