بر منبرست از جلال الدین محمد مولوی غزل 1112

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

بر منبرست این دم مذکر مذکر

1 بر منبرست این دم مذکر مذکر چون چشمه روانه مطهر مطهر

2 بر منبری بلندی دانای هوشمندی بر پای منبر او مکرر مکرر

3 هر لفظ او جهانی روشن چو آسمانی بگشاده در بیانی مقرر مقرر

4 زین گونه درگشایی داده تو را رهایی از حبس خاکدانی مکدر مکدر

5 بنهاده نردبانی از صنعت زبانی بر بام آسمانی مدور مدور

6 نور از درون هیزم بیرون کشید آتش آتش ز خود نیامد منور منور

7 آتش به فعل مردم زاید ز سنگ و آهن و اختر به امر زاید مدبر مدبر

8 مر هر پیمبری را بودست معجز نو چون نیست معجزه او مشهر مشهر

9 مسعود از اوست نحسی فردوس از او است حبسی محکوم از اوست نفسی مزور مزور

10 این منبر و مذکر در نفس توست در سر اما در این طلب تو مقصر مقصر

عکس نوشته
کامنت
comment