-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در شب هجر که از روز قیامت بتر است مردم دیده من غرقه به خون جگر است
2 ساکن از آب شود آتش و یا از دیده غرقه آییم و هنوز آتش ما تیزتر است
3 به طراوت رخ تو رشک گل سیراب است به تبسم دهنت غیرت تنگ شکر است
4 ای صبا، گر گذری بر سر آن کو، برسان خبر ما بر آنکس که ز ما بی خبر است
5 قاصد کعبه ز مقصود ندارد خبری گر چه در بادیه بیچاره به جان در خطر است
6 گر خیال تو، به مهمان من آید روزی جگر سوخته ام در نظرش ما حضر است
7 بی تو از دست غم هجر ز پا افتادم به سر من گذری کن که جهان بر گذر است
8 مردمان منکر عشقند منم کشته او شیوه ما دگر و شیوه مردم دگر است
9 گر بنوشد قدحی خسرو مسکین گه گاه عیب او پوش که این شیوه اهل نظر است