سوی شکار، ای پسر نازنین، از امیرخسرو دهلوی غزل 1683

امیرخسرو دهلوی

آثار امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

سوی شکار، ای پسر نازنین، مرو

1 سوی شکار، ای پسر نازنین، مرو رحمی بکن به این دل اندوهگین مرو

2 شیران نیند مرد تو، چون غمزه می زنی بر آهوان خسته به آهنگ کین مرو

3 بگذار تا به خویشتن آیم ز بیهشی روزی دو مردمی کن و بر پشت زین مرو

4 چشم تو آفت است، به روی کسی مبین پای تو نازک است، به روی زمین مرو

5 شب تیری از کمان توام می کند هوس امروز هم مرا کش و حالی به کین مرو

6 دی گشت رفتی و دل خلقی ز جا برفت رفت آنچه رفت، بار دگر اینچنین مرو

7 یک پارسا نماند به شهر، از خدا بترس مست و خراب موی، برو، بیش ازین مرو

8 گل کیست تا به پات رسد، یا مرا بکش یا پا برهنه بر گل و بر یاسمین مرو

9 گفتی ببینم ار نروی، خون بریزمت می کن بر آنچه رای تو باشد، همین مرو

10 بر نازکان باغ ببخشای و لطف کن زینسان به ناز در چمن، ای نازنین، مرو

11 ای آنکه در نظاره آن شوخ می روی دیوانگی خسرو مسکین ببین، مرو

عکس نوشته
کامنت
comment