- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سوی شکار، ای پسر نازنین، مرو رحمی بکن به این دل اندوهگین مرو
2 شیران نیند مرد تو، چون غمزه می زنی بر آهوان خسته به آهنگ کین مرو
3 بگذار تا به خویشتن آیم ز بیهشی روزی دو مردمی کن و بر پشت زین مرو
4 چشم تو آفت است، به روی کسی مبین پای تو نازک است، به روی زمین مرو
5 شب تیری از کمان توام می کند هوس امروز هم مرا کش و حالی به کین مرو
6 دی گشت رفتی و دل خلقی ز جا برفت رفت آنچه رفت، بار دگر اینچنین مرو
7 یک پارسا نماند به شهر، از خدا بترس مست و خراب موی، برو، بیش ازین مرو
8 گل کیست تا به پات رسد، یا مرا بکش یا پا برهنه بر گل و بر یاسمین مرو
9 گفتی ببینم ار نروی، خون بریزمت می کن بر آنچه رای تو باشد، همین مرو
10 بر نازکان باغ ببخشای و لطف کن زینسان به ناز در چمن، ای نازنین، مرو
11 ای آنکه در نظاره آن شوخ می روی دیوانگی خسرو مسکین ببین، مرو