1 به روز شنبهٔ سادس ز ماه ذی الحجه به سال هفتصد و شصت از جهان بشد ناگاه
2 ز شاهراه سعادت به باغ رضوان رفت وزیر کامل ابونصر خواجه فتح الله
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 صحنِ بُستان ذوق بخش و صحبتِ یاران خوش است وقت گل خوش باد کز وی وقتِ میخواران خوش است
2 از صبا هر دم مشامِ جانِ ما خوش میشود آری آری طیبِ انفاسِ هواداران خوش است
1 بنال بلبل اگر با مَنَت سرِ یاریست که ما دو عاشق زاریم و کارِ ما زاریست
2 در آن زمین که نسیمی وزد ز طُرِّهٔ دوست چه جایِ دم زدنِ نافههای تاتاریست
1 ما ز یاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم
2 تا درخت دوستی بر کی دهد حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم
1 جای حضور و گلشن امن است این سرای زین در به شادمانی و عیش وطرب در آی
2 ای کاخ دولتی تو چه کاخی که مدرج است در شاخسار گلشن تو سایه همای
1 واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند چون به خلوت میروند آن کارِ دیگر میکنند
2 مشکلی دارم ز دانشمندِ مجلس بازپرس توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند؟
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **