1 بر من چو فراق آن بهشتی گذرد روزم به فغان، شبم به زشتی گذرد
2 دور از تو، چنان اشک ز چشمم خیزد کز تارَکم، آسمان به کشتی گذرد
1 چو شب وقایه برانداخت، از رخ گردون نهاد کام، عروس افق ز حجله برون
2 هلال پرده ی هاله بسوخت چون لیلی خروس پرده ی ناله بساخت چون مجنون
1 ای عقل خنجر تو و ناوردگاه جان بیرون جهان سمند کمال از پل جهان
2 عنّین رکی است دهر، مده تاب در کمند تر دامنی است چرخ، منه تیر در کمان