ای پیر مناجاتی رختت از عطار نیشابوری غزل 431

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

ای پیر مناجاتی رختت به قلندر کش

1 ای پیر مناجاتی رختت به قلندر کش دل از دو جهان برکن دردی ببر اندر کش

2 یا چون زن کم‌دان شو یا محرم مردان شو یا در صف رندان شو یا خرقه ز سر برکش

3 چون فتنهٔ آن ماهی چون رهرو این راهی بار غم اگر خواهی از کون فزون تر کش

4 خمار و قلندر شو مست می دلبر شو ور گفت که کافر شو هان تا نشوی سرکش

5 چون کافر اوباشی هرچند ز اوباشی با دوست به قلاشی هم دست کنی درکش

6 گفتی که به عشق اندر گر کشته شوی بهتر اینک من و اینک سر فرمان بر و خنجر کش

7 ای دلبر سیمین‌بر گفتی که نداری زر بی زر نبود دلبر از جان بگذر زر کش

8 عطار که سیم آرد بر روی چو زر بازد چون صفوت دین دارد گو درد قلندر کش

عکس نوشته
کامنت
comment