ای شاه شیر زهره، شکارت از اثیر اخسیکتی قصیده 36

اثیر اخسیکتی

اثیر اخسیکتی

اثیر اخسیکتی

ای شاه شیر زهره، شکارت خجسته باد

1 ای شاه شیر زهره، شکارت خجسته باد فیل دمان بخام کمند تو بسته باد

2 باز تو را که شاه طیور است چون عقاب از گوسفند تخته افلاک مسته باد

3 منقار چرخ و ناخن شاهین فرخت پشت دو نسر طایر واقع شکسته باد

4 باباس چنگ و ناب سگانت زدست قطب افسار دب اصغر و اکبر گسسته باد

5 شیر از هراس یوز تو و خشم یوز تو از دیده تو رنگ بخوناب شسته باد

6 بادام شکل، چشم گو زنان کوهسار باسک زن تو، دست شکن پوز بسته باد

7 کز لک زنان دو شاخه تیر از کمان تو از سینه پلنگ کمر، کبر جسته باد

8 آنجا که جور عدل تو دندان نمود، ظلم از کام اژدهای حوادث برسته باد

9 تا نیستان کنام بود شیر بیشه را بهر تو مرغزار وقا نیزه رسته باد

10 تیغت شکار کرده عدوو را و گفته فتح کای شاه شیر حمله شکارت، خجسته باد

عکس نوشته
کامنت
comment