1 ای نصر خدا مرا به مقصود رسان مگذار شوم رهین خویشان و کسان
2 تو قلب و زبان مستشاری امروز والمرء باصغریه قلب و لسان
1 چو بی وجود خداوندگار آسایش حرم بود بخرد و بزرگ این کشور
2 دوباره نامه نبشتند مفتیان مهین بمیر فرخ دانش پژوه دانشور
1 حکایتی ز ملوک سلف شنیدستم که همچو من بشگفتی رود هر آنکه شنود
2 هزار و پانصد و هفتاد و چار میلادی که سال نهصد و هشتاد و دو ز هجرت بود