- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای باد صبح گاهی، خه از کدام سویی؟ وی بوی مهربانی، وه از کدام بویی؟
2 گر چه غمت به خونم تعویذ می نویسد تعویذ جانت سازم، ای آیت نکویی
3 پنهان مشو ز دلها، آتش زن آشکارا هر روز گرم تر کن بازار خوبرویی
4 خونها ز دیده سویت رفت و شبی نگفتی کای آب آشنایی، تو از کدام جویی؟
5 تو مست همچو غنچه، دل در خیال حسنت گلبرگ من، نگویی تو در کدام بویی؟
6 با آن که کشته گشتم از خنجر جفایت بوی وفات آید، گر خاک من بگویی
7 ای باد، من نیارم گفتن که پاش بوسی لیکن سلام چشمم با خاک در بگویی
8 چندم ز گریه بگویی، ای پندگو، که بازآ پیکان درون سینه، خون از برون چه شویی؟
9 شب قصه های خسرو پیش که گویم، ای جان؟ با تو نگویم، ای دل، زیرا که زان اویی