- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آه کز آهم مه و پروین بسوخت اختر بخت من مسکین بسوخت
2 آتش مهرم چو در دل شعله زد برفلک بهرام را زوبین بسوخت
3 سوختم در آتش هجران او پشه را بین کز غم شاهین بسوخت
4 ای بسا خسرو که او فرهادوار در هوای شکر شیرین بسوخت
5 شمع را بنگر که با سیلاب اشک هر شبم تا روز بر بالین بسوخت
6 چند سوزی ایکه میسازی کباب بس کن آخر کاین دل خونین بسوخت
7 کام جان از قبلهٔ زردشت خواه گر دلت چون آذر برزین بسوخت
8 چون تو در بستان برافکندی نقاب لاله را دل بر گل و نسرین بسوخت
9 همچو خواجو کس نمیبینم که او در فراق روی کس چندین بسوخت