- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای صد هزار عاشقت از فرق تا به پای پنهان ز عاشقانت رویی به من نمای
2 آب رخم مبر ز دو جادوی پر فریب قوت دلم بده ز دو یاقوت جانفزای
3 اندر هوای روی تو ای آفتاب حسن تا کی زنم چو ذرهٔ سرگشته دست و پای
4 چون سایهای فرو شدم از عشق تو به خاک ای آفتاب جان من از قعر جان برآی
5 بر کارم اوفتاد ز زلف تو صد گره بگشای کارم از سر زلف گرهگشای
6 بردی دلم به زلف و دلم بوی میبرد از حلقههای آن شکن زلف دلربای
7 دور از رخ تو زلف تو در غارت دلم بر روی اوفتاد و شکن یافت چند جای
8 عطار رفت و دل به تو بگذاشت و خاک شد تا روز حشر باز ستاند ز تو جزای