از لطف اگرچه با سگ خویشت از اهلی شیرازی غزل 234

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

از لطف اگرچه با سگ خویشت عجب خوش است

1 از لطف اگرچه با سگ خویشت عجب خوش است من کیستم که با تو نشینم ادب خوش است

2 گر کعبه وصال تو نتوان بسعی یافت ننشینم از طلب که درین ره طلب خوش است

3 گر بر تو خوش بود غم و اندوه عاشقی ورنی بهر که هست نشاط و طرب خوش است

4 من منع صوفی از می و شاهد نمیکنم با لعل یار ساغر می لب بلب خوش است

5 صاحب خرد خمار بلا سال و مه کشد اهلی که مست عشق بود روز و شب خوش است

6 تغافل تو کند صید خویش اهلی را نگاه کردن دزدیده عین صیادی است

عکس نوشته
کامنت
comment