ای زلف تو هر گره گشادی از امیرخسرو دهلوی غزل 1931

امیرخسرو دهلوی

آثار امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

ای زلف تو هر گره گشادی

1 ای زلف تو هر گره گشادی وی خط تو خطه و سوادی

2 ای چشم مرا چراغ خانه در سر مکن از کرشمه بادی

3 در راه نیاز می نهی پای خوش راهی و بوالعجب نهادی

4 شب چشم تو خلق را همی کشت چونست ز ما نکرد یادی؟

5 یک فوج ز غمزه نامزد کن تا با صف غم کنم جهادی

6 سر می دادم به هر نگاری گر تیغ غمت زیان ندادی

7 سرگشته نبودی، ار دل من در دست خط تو چون فتادی

8 پرکار اگر به دست خویش است از دایره پا برون نهادی

9 تو تیر ستم گشاده و من دل بسته بر اینچنین گشادی

10 گر از ستم تو بد گریزان ایام چو خسروی نزادی

عکس نوشته
کامنت
comment