ای تو برای از جلال الدین محمد مولوی غزل 2286

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

ای تو برای آبرو آب حیات ریخته

1 ای تو برای آبرو آب حیات ریخته زهر گرفته در دهان قند و نبات ریخته

2 مست و خراب این چنین چرخ ندانی از زمین از پی آب پارگین آب فرات ریخته

3 همچو خران به کاه و جو نیست روا چنین مرو بر فقرا تو درنگر زر صدقات ریخته

4 روح شو و جهت مجو ذات شو و صفت مگو زان شه بی‌جهت نگر جمله جهات ریخته

5 آه دریغ مغز تو در ره پوست باخته آه دریغ شاه تو در غم مات ریخته

6 از غم مات شاه دل خانه به خانه می‌دود رنگ رخ و پیاده‌ها بهر نجات ریخته

7 جسته برات جان از او باز چو دیده روی او کیسه دریده پیش او جمله برات ریخته

8 از صفتش صفات ما خارشناس گل شده باز صفات ما چو گل در ره ذات ریخته

9 بال و پری که او تو را برد و اسیر دام کرد بال و پری است عاریت روز وفات ریخته

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر