-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای تو برای آبرو آب حیات ریخته زهر گرفته در دهان قند و نبات ریخته
2 مست و خراب این چنین چرخ ندانی از زمین از پی آب پارگین آب فرات ریخته
3 همچو خران به کاه و جو نیست روا چنین مرو بر فقرا تو درنگر زر صدقات ریخته
4 روح شو و جهت مجو ذات شو و صفت مگو زان شه بیجهت نگر جمله جهات ریخته
5 آه دریغ مغز تو در ره پوست باخته آه دریغ شاه تو در غم مات ریخته
6 از غم مات شاه دل خانه به خانه میدود رنگ رخ و پیادهها بهر نجات ریخته
7 جسته برات جان از او باز چو دیده روی او کیسه دریده پیش او جمله برات ریخته
8 از صفتش صفات ما خارشناس گل شده باز صفات ما چو گل در ره ذات ریخته
9 بال و پری که او تو را برد و اسیر دام کرد بال و پری است عاریت روز وفات ریخته