1 ای چرخ پی مجلس او ز آب و گل من جامی کن و بنویس بر آن حال دل من
2 گر دانه غم کاری و گر تخم ملامت جز سبزه مهرت ندهد ز آب و گل من
3 من بنده این داغ غلامی که تو گویی برنامه آزادی ات اینک سجل من
4 بیم است که آید پری از شوق و بسوزد پروانه صفت بر سر شمع چگل من
5 یک عاشق بیدل نتوان یافت چو اهلی کش دل نبود جانب پیمان گسل من
6 دور باش ایهمنشین کاینک زبان ناصح کشید باز بر رگهای جانم نیشتر خواهد زدن
7 پیر شد اهلی اگر دولت جوانمردی کند با حریف خویش دستی در کمر خواهد زدن