1 ای آنکه زبون آهویت صد شیر است سر پنجه آفتاب دستت زیر است
2 بر خصم تو شمشیر کشد از همه سو کز شش جهت او سزای شش شمشیر است
1 گر زخم عشق بر دل مردم جراحت است مارا ز زخم تیر بتان چشم راحت است
2 گل راست حسن و بسته دهان مرا نمک حسن نکو بسی است سخن در ملاحت است
1 کس نبودش خبر از زشتی و زیبایی ما آتش دل علم افروخت به رسوایی ما
2 ما ز صد نکته حسن تو یکی می بینیم بیش ازین نیست در آیینه بینایی ما