ای ترا جور و جفا آیین از امیرخسرو دهلوی غزل 1735

امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

ای ترا جور و جفا آیین همه

1 ای ترا جور و جفا آیین همه خشم و نازت بر من مسکین همه

2 با رقیبان تو، ای جان، چه کنم ظالم اند و بی کس و بی دین همه

3 داغ حسرت بر دلم ماندی و رفت جان من میر منی با این همه

4 عالمی را با رخت عیش است و من تلخ کامم زان لب شیرین همه

5 در شب هجران غمت با روی خویش می فشانم در سحر پروین همه

6 ای ترا بنده شده شاهان هند وی غلامت دلبران چین همه

7 نیست مانندت، بس جستیم، هیچ در ختا و خلخ و سقین همه

8 پیش رویت در چمن گشتند آب از خجالت لاله و نسرین همه

9 هر چه می خواهی بکن، چون مر ترا می رود بر خسرو مسکین همه

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر