- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای قامت چون شاخ گل، از برگ گل خندان تری چون لاله تر نازکی، چون سرو در بستان تری
2 گل داشت وقتی بوی تو، آمد به دعوی سوی تو از آفتاب روی تو شد خشک با چندان تری
3 یارب چه اندام تر است آن کت به پیراهن در است آب حیات ار چه تر است، اما ندارد آن تری
4 اکنون که برنا می شوی، آرام دلها می شوی هر چند دانا می شوی، از کودکان نادانتری
5 با عهدت، ای پیمان شکن، گفتی نمی یارم سخن کز عهد زلف خویشتن بدعهد و بد پیمان تری
6 یوسف به هفده قلب اگر ارزان بود اندر نظر گر جان دهم عالم به سر، از وی بسی ارزان تری
7 گفت منت آید گران، وز همچو من تو بر کران خوبی و رعنایی، از آن هر روز نافرمان تری
8 سلطان کند گر هر زمان تیغ سیاست را روان تو در سیاست جان جان، حقا کزو سلطانتری
9 گر جان کند خسرو زیان، با تو چه در گیرد از آن کز بهر جان عاشقان هر روز نافرمان تری