- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای سر زلف ترا پیشه سمن فرسائی وی لب لعل ترای عادت روح افزائی
2 رقم از غالیه بر صفحهٔ دیباچه زنی مشک تاتار چرا بر گل سوری سائی
3 لعل در پوش گهر پاش ترا لؤلؤی تر چه کند کز بن دندان نکند لالائی
4 روی خوب تو جهانیست پر از لطف و جمال وین عجبتر که تو خورشید جهان آرائی
5 گفته بودی که ازو سیر برایم روزی چون مرا جان عزیزی عجب ار برنائی
6 همه شب منتظر خیل خیال تو بود مردم دیدهٔ من در حرم بینائی
7 گر نپرسی خبر از حال دلم معذوری که سخن را نبود در دهنت گنجائی
8 تو مرا عمر عزیزی و یقین میدانم که چو رفتی نتوانی که دگر باز آئی
9 لب شیرین تو خواجو چو بدندان بگرفت از جهان شور برآورد بشکر خائی