ای شبت غالیه آسا و مهت از خواجوی کرمانی غزل 561

خواجوی کرمانی

آثار خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

ای شبت غالیه آسا و مهت غالیه پوش

1 ای شبت غالیه آسا و مهت غالیه پوش خط ریحان تو پیرایهٔ یاقوت خموش

2 روی زیبای ترا بدر منیر آینه دار حلقهٔ گوش ترا شاه فلک حلقه بگوش

3 دلم از ناوک چشم تو سراسر همه نیش لیک جام لب لعل تو لبالب همه نوش

4 چشم مخمور تو خونریز ولیکن خونخوار لعل میگون تو در پاش ولیکن در پوش

5 ز ابروی شوخ تو پیوسته همین دارم چشم که دل ریش مرا یک سر مو دارد گوش

6 گر کنم چشم برفتار تو کو صبر و قرار ور کنم گوش بگفتار تو کو طاقت و هوش

7 دوش یا رب چه شبی بود چنان تیره ولیک بدرازی شب زلف تو بگذشته ز دوش

8 می‌خراشد جگرم گورک بربط بخراش می‌خروشد دل من گومه مطرب بخروش

9 تا لب گور لب ما و لب جام شراب تا در مرگ سر ما و در باده فروش

10 جان خواجو ببر و نقل حریفان بستان جام صافی بخر و جامهٔ صوفی بفروش

عکس نوشته
کامنت
comment