جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

ای از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 1033

غزل 1033 ام از 6329 غزلیات

ای دیده مرا بر در واپس بکشیده سر

1 ای دیده مرا بر در واپس بکشیده سر باز از طرفی پنهان بنموده رخ عبهر

2 یک لحظه سلف دیده کاین جایم تا دانی بر حیرت من گاهی خندیده تو چون شکر

3 در بسته به روی من یعنی که برو واپس بر بام شده در پی یعنی نمطی دیگر

4 سر را تو چنان کرده رو رو که رقیب آمد من سجده کنان گشته یعنی که از این بگذر

5 من در تو نظر کرده تو چشم بدزدیده زان ناز و کرشم تو صد فتنه و شور و شر

6 تو دست گزان بر من کاین جمله ز دست تو من بوسه زنان گشته بر خاک به عذر اندر

7 کی باشد کان بوسه بر لعل لبت یابم وان گاه تو بخراشی رخساره چون زعفر

8 ای کافر زلف تو شاه حشم زنگی فریاد که ایمان شد اندر سر تو کافر

9 چون طره بیفشانی مشک افتد در پایت چون جعد براندازی خطیت دهد عنبر

10 احسنت زهی نقشی کز عطسه او جان شد ای کشته به پیش تو صد مانی و صد آزر

11 ناگه ز جمال تو یک برق برون جسته تا محو شد این خانه هم بام فنا هم در

12 در عین فنا گفتم ای شاه همه شاهان بگداخت‌همی نقشی بفسرده بدین آذر

13 گفتا که خطاب تو هم باقی این برفست تا برف بود باقی غیبست گل احمر

14 گفتم که الا ای مه از تابش روی تو خورشید کند سجده چون بنده گک کمتر

15 آخر بنگر در من گفتا که نمی‌ترسی از آتش رخسارم وانگه تو نه سامندر

16 گفتم بتکی باشم دو چشم بپوشیده اندر حجب غیرت پوشیده من این مغفر

17 گفتا که تو را این عشق در صبر دهد رنگی شایسته آن گردی هم ناظر و هم منظر

18 گفتم چه نشان باشد در بنده از این وعده گفتا که درخش جان در آتش دل چون زر

19 وان گاه نکو بنگر در صحن عیار جان در حال درخشانی وز تابش او برخور

20 گفتم که همی‌ترسم وز ترس همی‌میرم کز دیدن جان خود از من رود آن جوهر

21 آن جوهر بی‌چونی کز حسن خیال تو در چشم نشستستم ای طرفه سیمین بر

22 گفتا که مترس آخر نی منت همی‌گویم کز باغ جمال ما هم بر بخوری هم بر

23 آن نقش خداوندی شمس الحق تبریزی پرنور از او عالم تبریز از او انور

24 او بود خلاصه کن او را تو سجودی کن تا تو شنوی از خود کالله هو الاکبر

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ای دیده مرا بر در واپس بکشیده سر

شاعر شعر ای دیده مرا بر در واپس بکشیده سر چه کسی است ؟

شاعر شعر ای دیده مرا بر در واپس بکشیده سر جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر ای دیده مرا بر در واپس بکشیده سر در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر ای دیده مرا بر در واپس بکشیده سر چیست ؟

قالب شعر ای دیده مرا بر در واپس بکشیده سر غزل است

مضمون اصلی شعر ای دیده مرا بر در واپس بکشیده سر چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر