1 ای آنکه غمت بجان دل سنگ زند آتش بمن آنصورت گلرنگ زند
2 آن دم که شوی مست من ای زهره جبن پیش تو هزار پادشا چنگ زند
1 جز داغ دلم چراغ شب نیست وز طالع تیره این عجب نیست
2 گر با سگت از ادب زنم دم او عفو کند ولی ادب نیست
1 عشق آتش است و در دل دیوانه در گرفت برق قبول شمع به پروانه در گرفت
2 از چشم سرخوش تو که مست است بی شراب صحبت بیک کرشمه مستانه درگرفت