1 ای روی ترا برده مه چرخ نماز زلفت چو شب هجر سیه رنگ و دراز
2 عذری که رخ تو دوش آوردم پیش از چشم چو زلف خود پس گوش انداز
1 ای زده لبیک شوق از غایت صدق و صفا بسته احرام وفا در عالم خوف ورجا
2 ای زنقص نقض فارغ حکم تو گاه نفاذ وی زننک فسخ ایمن عزم تو وقت مضا
1 بودم نشسته دوش که ناگه خبر رسید کاینک رکاب خواجه آفاق در رسید
2 بختم بمژده گفت که هان زود قطعه برگو که صدر عالم و فخر بشر رسید