ای صف شمشاد تو تاخته از اثیر اخسیکتی قصیده 91

1 ای صف شمشاد تو تاخته بر ارغوان گل ز پی بند کیت بسته کمر بر میان

2 مجلس انس تو را جرم قمر عود سوز بزم جمال تو را شکل پرن نقلدان

3 چست رکاب زمین در صف خوبان توئی رام عنان تو باد، ابلق تند زمان

4 رسته برو نیت را بود رهی زان قضا طرف کواکب نشاند در کمر کهگشان

5 گفتمش ایش الخبر زان دهن تنگبار عقل ترش کرده روی، گفت عدم را نشان

6 با لب تو نطق را هست زبانی چنانک نطق چو اینجا رسید عجز به بستن دهان

7 بر سر دل میزند زان لب، صفرای عشق دو لب ما را بگشت خاصیت ناردان

8 ظلم تو در عهد خویش طبع جهان عکس کرد زان دل غمگین ماست از رخ چون زعفران

9 عدل سپر چون بهار ورنه تظلم کنیم با دم چون مهرگان پیش شه مهربان

10 سرور دریا نوال سید گردون مجال طایر سنجر مثال خسرو خسرو نشان