-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای بر سر بازارت صد خرقه به زناری وز روی تو در عالم هر روی به دیواری
2 هر ذره ز خورشیدت گویای اناالحقی هر گوشه چو منصوری آویخته بر داری
3 این طرفه که از یک خم هر یک ز میی مستند این طرفه که از یک گل در هر قدمی خاری
4 هر شاخ همیگوید من مست شدم دستی هر عقل همیگوید من خیره شدم باری
5 گل از سر مشتاقی بدریده گریبانی عشق از سر بیخویشی انداخته دستاری
6 از عقل گروهی مست بیعقل گروهی مست جز عاقل و لایعقل قومی دگرند آری
7 ماییم چو کوه طور مست از قدح موسی بیزحمت فرعونی بیغصه اغیاری
8 ماییم چو می جوشان در خم خراباتی گر چه سر خم بسته است از کهگل پنداری
9 از جوشش می کهگل شد بر سر خم رقصان والله که از این خوشتر نبود به جهان کاری