نی گفت که پای در گلم بود بسی از اثیر اخسیکتی

اثیر اخسیکتی

اثیر اخسیکتی

اثیر اخسیکتی

نی گفت که پای در گلم بود بسی

1 نی گفت که پای در گلم بود بسی با آنکه بریدند سرم در هوسی

2 نی دم که از آن بخود دمم زعشق کسی معذورم دار، اگر بنالم نفسی

عکس نوشته
کامنت