-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اکنون که از بهشت نشان میدهد نسیم بنشان غبار ما به نم ساغر ای ندیم
2 انفاس دوستان دمد از باد بوستان در موسمی چنین که روان پرورد نسیم
3 نام نعیم خلد مبر زانکه در بهشت نبود ورای وصل بهشتی رخان نعیم
4 آن درد نیست بردل ریشم که تا بحشر امکان آن بود که علاجش کند حکیم
5 وصلم مده بیاد که اهل جحیم را اندیشهٔ بهشت عذابی بود الیم
6 ما را امید رحمت و بیم عذاب نیست کازاد گشتهایم ز بند امید و بیم
7 از ما عنان مکش که خلاف کرم بود گر زانکه از گدا متنفر بود کریم
8 ما در ازل حدیث تو تکرار کردهایم آری حدیث دوست کلامی بود قدیم
9 شیرین اگر بخرگه خسرو کند مقام فرهاد در محبت شیرین بود مقیم
10 خواجو ز سیم اشک مکن یک زمان کنار باشد که وصل دوست میسر شود بسیم