کنون چو در طلبش اشک رو از خیالی بخارایی غزل 211

خیالی بخارایی

آثار خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

کنون چو در طلبش اشک رو به ره دارد

1 کنون چو در طلبش اشک رو به ره دارد چگونه عقل رمیده عنان نگه دارد

2 گشاد روی تو درهای رحمت است و خطت به نام طالع من نامهٔ سیه دارد

3 چه طرفه هندوی شوخی ست چشم او یا رب که مست و گوشهٔ محراب خوابگه دارد

4 به زیر زلفِ سیه آفتاب روی تو را همان صفاست که در شب چراغ مه دارد

5 بهانهٔ کرمت طاعتی ست هر کس را ولیک بنده خیالی همین گنه دارد

عکس نوشته
کامنت
comment